جدول جو
جدول جو

معنی چربگو

چربگو
(شَ)
بمعنی چرب زبان است، که کنایه از شیرین سخن باشد. (برهان). چرب زبان. (ناظم الاطباء). چربگوی. چرب سخن. چرب گفتار. فصیح:
همان چربگو مرد شیرین گذار
چنین چربی انگیخت از مغز کار.
نظامی.
، چاپلوس، فریب دهنده. (برهان). رجوع به چرب زبان و چرب سخن و چربگوی شود
لغت نامه دهخدا