جدول جو
جدول جو

معنی چرب روده

چرب روده
(چَ دَ / دِ)
چرب رود. جهودانه. چرغند. روده ای که درون آنرا از چربی و پیه و گوشت پرکرده بپزند:
عربی را که بود ساکن بر
جانب ری فتاد رای سفر
دید پیش دکانچۀ طباخ
چرب روده، نفیر زد گستاخ
متعجب که: ’یا عجم ماذا
خذ فلوساً و اعطنی هذا’
عجم از وی گرفت فلس و نهاد
یک بدستی از آن بدستش داد
عرب از بیم دستبرد دغل
استوارش نهفت زیر بغل
ناگهان در میان شور و غلو
چرب رود از کفش فتاده فرو
چون ز نامش نداشت مسکین بهر
تا سراغش کند ز مردم شهر
بغل از خور تهی و کیسه ز دانگ
خرزه بر کف نهاد و میزد بانگ:
’ایها المسلمون ببلده ری
هل وجدتم بمثل هذا شی. ’
جامی.
، قسمتی از اسباب و جوارح شکم. حویّه. ج، حوایا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). حویهالبطن. (بحرالجواهر) ، قولون. معاء قولون.
لغت نامه دهخدا