کنایه از آفتاب است. (برهان) (آنندراج). آفتاب. (ناظم الاطباء). مجازاً آفتاب. چراغ سحری. (فرهنگ نظام). چتر روزو چتر سحر و چتر زرین. (آنندراج). چراغ سحرگاه و چراغ سحرگهان. چراغ صبح، ستارۀ صبح را نیز گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مجازاً ستارۀ صبح. (فرهنگ نظام). ستارۀ سحری: چشم شب از خواب چو بردوختند چشم چراغ سحر افروختند. نظامی. سحر برد شخصی چراغش بسر رمق دید از او چون چراغ سحر. سعدی (بوستان). رجوع به چراغ سحرگهان و چراغ سحری و چراغ صبح شود، چراغی که پیش از روشن شدن هوا روشن است و زود خاموشش میکنند، ازین جهت مجازاً در هر چیز ناپایدار استعمال میکنند. (فرهنگ نظام)