آلت تناسل را گویند. (برهان). به معنی آلت تناسل است. (انجمن آرا) (آنندراج). آلت تناسل باشد. (جهانگیری). نره و آلت تناسل. (ناظم الاطباء). آلت تناسل. (فرهنگ نظام) (شعوری). شرم مرد. آلت رجلیت. ایر. ذکر. چل (در تکلم امروز اصفهان و جندق و بیابانک). آلت تناسل اطفال است. مثل چچر. (از فرهنگ نظام) : آنچه دی آن پسر سرکرک چرخور کرد من ندیدم که در آفاق یکی لمتر کرد. سنائی