آنتون پاولویچ (1860- 1904م.). از نویسندگان نامدار و مشهور کشور روسیه است که بخصوص در نوشتن داستانهای کوتاه (نوول) سبکی مبتکرانه داشته و آثاری جاویدان و درخور تحسین بجای گذاشته است. رمان ها و نمایشنامه هایی هم که از این نویسندۀ معروف به اقی مانده نمودار دیگری از قدرت و مهارت او در فن نویسندگی است. وی در هفدهم ژانویۀسال 1860 در ’تاگانرک’ بدنیا آمد و تحصیلات دبستانی و دبیرستانی خود را در همان شهر تمام کرد و در سال 1879 بمسکو رفت و در دانشکدۀ پزشکی مسکو نام نویسی نمود. چخوف از همان سال اول ورود بدانشکدۀ پزشکی دانشگاه به نویسندگی در روزنامه ها و مجلات هفتگی مسکو پرداخت و اولین اثر او در روزنامۀ فکاهی ’استروکوزا’ منتشر شد و در طی هفت سالی که در دانشکدۀ پزشکی مشغول تحصیل بود در حدود چهارصد اثر مختلف (از داستان و رمان و یادداشت و مقاله و غیره) انتشار داد که معروفترین آنها ’دکتر بی مریض’، ’مرد زودرنج’ و ’برادر برادرم’ میباشد. چخوف در سال 1884 دانشکدۀ پزشکی را بپایان رسانید و در زمستان سال بعد، نخستین بار علائم بیماری سل در وی نمودار شد. او در سال 1887 سفری بجنوب روسیه کرد که تأثیرات این سفر در اثر معروفش بنام ’استپ’ آشکار است و آثار معروف دیگر وی در این سال عبارتست از مجموعۀ داستانهایی بنام ’هنگام سحر’ و یک نمایش نامۀ چهار پرده ای بنام ’ایوانف’. در سال 1888 با جمعی از دوستان به کریمه رفت و در آنجا داستانهای مشهور ’استپ روشنایی ها’، ’جشن سالانه’، ’زنگها’ ونمایش نامۀ یک پرده ای بنام ’خرس’ را نوشت، و در همین سال جایزۀ پوشکین (بمبلغ 500 روبل) از طرف آکادمی علوم امپراطوری به وی اعطاء شد و سال بعد عضو جمعیت ’دوستداران ادبیات’ گردید. در این سال بود که نمایش ’شیطان جنگل’ را در چهار پرده و لطیفۀ ’خواستگاری’را در یک پرده نوشت و داستان معروف ’افسانۀ خسته کننده از دفتر یادداشت یک پیرمرد’ را برشتۀ تحریر درآورد. چخوف، در سال 1890 از راه سیبریه به جزیره ’ساخالین’ سفر کرد و در بازگشت ازین سفر که از راه ’سنگاپور’، ’هند’، ’سیلان’، ’کانادا’ و ’سوئز’ صورت گرفت با انتشار آثار مهمی از قبیل ’شیطانها’، ’سرتاسر سیبریه’ و ’گوسیف’ ارمغانی بزرگ به جهان ادب عرضه کرد، و در پایان همین مسافرت طولانی بود که احساس سینه درد و تنگی نفس شدید نمود و از بیماری خود نگران شد. چخوف در 1891 ’فراریان ساخالین’، ’دوئل’ و ’زنان’ را نوشت و در همین سال سفری به اروپای غربی کرد و در سال 1892 به ایالت ’نوگورود’ رفت که بقحطی زدگان آن منطقه کمک کند و مدتی نیز در دهکدۀ ’ملیخوف’ بمبارزه علیه بیماری وبا همت گماشت. آثار معروف چخوف در سال 1892 عبارتست از داستانهای: ’اطاق شمارۀ 6’، ’ملخ’، ’زوجه’، ’در تبعید’ و ’همسایگان’ و در 1893 نیز داستان ’مرد ناشناس’ و یادداشت های معروف مسافرت به سیبری را تحت عنوان ’جزیره های ساخالین’ منتشر ساخت، و در سال بعد بیماری وی شدت یافت و دکترها توصیه کردند که به کریمه یا جنوب فرانسه سفر کند، لیکن چخوف به خطری که او را تهدید میکرد توجهی نداشت و همچنان به نوشتن نمایشنامه و داستان های کوتاه سرگرم بود و تا پایان سال 1897 آثاری از قبیل نمایشنامۀ ’شاهین دریا’، داستان بلند ’سه سال’، ’زندگی من’، ’موژیک ها’، ’در گاری’، ’در یک نقطۀ محلی’ و چند داستان کوتاه دیگر بقلم استادانۀ وی منتشر گردید و درین هنگام پزشکان بیماری او را مرض سل تشخیص دادند و وی ناگزیر بفرانسه رفت. چخوف در سالهای 1898 و 1899 داستان های ’آدم توی جلد’، ’یونچ’، ’مستاجر’، ’شوهر’، ’خانم مامانی’، ’خانم و سگ ملوسش’ و ’در راوین’ را برشتۀ تحریر درآوردو در سال 1900 بعضویت آکادمی علوم در پترسبورک انتخاب شد و نمایشنامۀ ’سه خواهر’ را نیز در آن سال تنظیم کرد، و در سال 1901 با ’اولگا کینپر’ (ستارۀ تآتر هنری مسکو) ازدواج کرد و از این سال تا 1904 که وضع مزاجیش رو به وخامت میگذاشت داستانهای ’اسقف’، ’عروس’ و نمایشنامۀ معروف ’باغ آلبالو’ را نگاشت، اما دیگر شدت بیماری بتدریج توانائی کار کردن و نوشتن رااز وی سلب مینمود، و در ماه مه سال 1904 همراه زنش به یک آسایشگاه آلمانی در ’بادنویلر’ رفت و در همان آسایشگاه در سن چهل وچهارسالگی، در ماه ژوئن سال 1904زندگی را بدرود گفت و جسدش را به مسکو حمل کردند و در گورستان کلیسای ’نودویشی’ بخاک سپردند. ازین نویسندۀ کوته زندگانی چنانکه اشاره رفت آثار مهمی به زبان روسی باقی مانده و سبک نویسندگی او در ادبیات روسی بعد از وی تأثیری شگرف داشته است. از آثار این نویسندۀ بزرگ روس چند اثر از قبیل: ’باغ آلبالو’، ’موژیک ها’، ’اطاق شمارۀ 6’ و چندین داستان کوتاه بزبان فارسی ترجمه و منتشر شده است و نوشته های وی در میان نویسندگان و خوانندگان ایرانی هواخواه بسیار دارد