مکار و حیّال (حیله گر) . (آنندراج). آنکه مردم را مغلطه داده، کار از پیش برد. (آنندراج). مکار و فریب دهنده. (فرهنگ نظام) : راست میگویم این شکایت نیست نظر او بما چپ انداز است. حاذق گیلانی (ازآنندراج). بعیاری چپ انداز جهانی بمکاری بلای خانمانی. زلالی (در تعریف ایاز، از آنندراج). ای چپ انداز نشان تو بمذهب ها نیست گشتم آوارۀ هفتادودو راه از دستت. رایج (از آنندراج). ، کسی که تیر بازگشتنی زند. (آنندراج) (غیاث). قیقاج انداز. آنکه بر پشت اسب رو بطرف پشت سر برگردانده تیر اندازد. (فرهنگ نظام)، جنگ کننده بفریب. (آنندراج)