فریاد کردن گنجشک باشد وقتی که دست بر آشیانۀ او دراز کنند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بانگ کردن مرغ. جیرجیر کردن. نالیدن و بانک کردن مرغ از بیم یا ازدوری بچه و جز آن، بطریق استعاره بانگ کردن سایر حیوانات و انسان را گویند. (برهان) (آنندراج). بانگ بلند کردن انسان و سایر حیوانات. (ناظم الاطباء). (فرهنگ نظام). لابه و زاری کردن: ای عاشق مهجور ز کام دل خود دور مینال و همی چاو که معذوری معذور. بوشعیب هروی (از فرهنگ اسدی). شاهی بنالدی و ممالک بگریدی مردی بچاودی و جوانی بزاردی. سیدحسن غزنوی. ، خائیدن. (غیاث). جاویدن و خائیدن و مضغ کردن. (ناظم الاطباء)