جدول جو
جدول جو

معنی چاشنی گیر

چاشنی گیر
حسام الدین بدر از امرای مصر که در عهد سلطنت ملک ناصر (از پادشاهان سلسلۀ ممالیک مصر) میزیسته و مؤلف حبیب السیر در احوالات وی نوشته است که: ’حسام الدین بدر چاشنی گیر با سیف الدین سالار که هر دو تن از امرای نامی مصر بودند بسال 707 هجری قمری چون عرصۀ مملکت مصر را خالی دیدند با المستکفی بالله که از طرف ملک ناصر به خلافت مصر منصوب شده بود هوس استقلال مصر را در خاطر راه دادند و اعیان و اشراف مصر را مجتمع ساختند و در تعیین پادشاهی که از عهدۀ ضبط حوزۀ اسلام بیرون تواند آمد مشورت نمودند و همگی چاشنی گیر رابسلطنت انتخاب کردند و چاشنی گیر زمام امور را بدست سیف الدین سالار سپرد و منصب نیابت را به پیرعلی قیچاق تفویض کرد و خود را لقب ملک مظفر داد سپس نامه ای به ملک ناصر نوشت و پادشاهی خود را بدو اعلام نمود. ملک ناصر از طغیان چاشنی گیر آشفته خاطر شد و از حصار کرک که هواخواهان خود را در آنجا مجتمع ساخته بود با حاکم دمشق و دیگر کسانی که سلطنت ملک مظفر (چاشنی گیر) را تمکین نکرده بودند ارتباط برقرار ساخت و آنگاه از کرک به دمشق رفت و با امرای آن شهر پیمان بست و بسال 708 هجری قمری از دمشق به قصد گوشمال دادن چاشنی گیرعزیمت مصر کرد. چاشنی گیر چون عرصه را تنگ دید فرار نمود لیکن بدست قراسنقور و منکوتیمور در منزل ’چاه اتابک’ دستگیر شد و او را پس از دستگیری بحضور ملک ناصر بردند. ملک ناصر فرمان داد تا دو چشم او را کور کنند لیکن چاشنی گیر به التماس فرمان کشتن خود را از ملک ناصر و امرا درخواست کرد و ارکان دولت این ملتمس را پذیرفته او را [چاشنی گیر را به زه کمان از میان برداشتند’. (تاریخ حبیب السیر ج 3 صص 261- 263)
لغت نامه دهخدا