نوخط که پشت لب او بحد موی ابرو برآمده است. آنکه خط پشت لب او دمیده است. شاهدی که خط بر پشت لب دارد. کنایه از معشوق نوخط. (آنندراج). امردی که تازه بروت وی سبز شده باشد. (ناظم الاطباء) : عشق افزون می شود چون حسن میگردد زیاد تا تو چارابرو شدی چشمم ز شوقت گشت چار. غنی (از آنندراج). بلاست عاشقی نوخطان چارابرو ز چارموجۀ دریا نجات ممکن نیست. صائب (از آنندراج). رجوع به چارابرو شدن شود، یک قسم از قلندران که موهای ریش و بروت و ابرو را می تراشند. (ناظم الاطباء)