جورج. یکی از مشاهیر مکانیسین های انگلستان و او مخترع لکوموتیو است. مولد وی ویلم مجاور نیوکاسل بسال 1781 میلادی و وفات در تاپتن بسال 1848 میلادی پدر او یکی از کارگران تهی دست در معادن زغال سنگ بود خود او نیز در آغاز کار کارگری عادی بود ولی بتدریج در سایۀ فرط ذکا و فراست خویش تا درجۀ مهندسی ترقی کرد و با اختراعات بسیار کسب شهرت کرد. یکی از مخترعات او چراغ اطمینان است که در کوره های معادن بکار برده می شود. این مرد بزرگ مدت ده سال فکر خود را بکار انداخته و در سایۀ فعالیت عظیم و جد و جهد بسیار براه انداختن یک لکوموتیو و ایجاد اصول خط آهن موفق شد. برای تهیه و عمل آوردن ماشینهائی که زادۀ تفکرات و تعمقات عالمانۀ او بود یک کار خانه بزرگ احداث کرد و ثروت بسیار بدست آورد، جای گرفتن. (منتهی الارب) ، قرار و ثبات دادن: ابوسعید بعد از انتظام حال و استقرار کار او با آن لشکر که در صحبت او بودند بازگشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 391) ، (اصطلاح فلک) بعقیدۀ قدما رجعتی که موجب شود تا ستارگان بنقطۀ حرکت خود بازگردند. - استقرار پیدا کردن، قرار گرفتن. - استقرار دادن، قرار و ثبات دادن. - استقرار گرفتن، آرام گرفتن. قرار یافتن. استوار شدن. - استقرار یافتن، آرام گرفتن. قرار یافتن. استوار شدن
