جندح یا سلیمان پسر حجر کندی. بزرگترین شاعر دورۀ جاهلیت و یکی از صاحبان معلقات بود. معلقۀ وی مشهورترین معلقات و قریب هشتاد بیت و مطلع آن این است: قفا نبک من ذکری حبیب و منزل بسقط اللوی بین الدخول فحومل. نسب وی به ملوک کنده از اهل نجد می پیوندد. پدرش حجر حکمران بنی اسد بود که بحیله و نیرنگ کشته شد. امروءالقیس به خونخواهی پدر قیام کرد لیکن قبیله اش او را یاری نکرد. و او به قیصر روم پناه برد و مدایحی درباره قیصرساخت ولی یک تن از قبیلۀ بنی اسد او را به هجو و بدگویی قیصر متهم ساخت و قیصر بعنوان خلعت پیراهن زهرداری بدو فرستاد که همین که آنرا در بر کرد پوست بدنش زخم شد و ریخت و امروءالقیس هم در اثر همان زهر کشته شد، گویند قیصر فرمان داد تا مجسمۀ او را درست کنند و بر سر قبرش که در انقره (آنکارا) بود قرار دهند. ونیز گویند که مأمون خلیفه عباسی آن مجسمه را دیده بوده است. بعلت زخمی شدن بدنش او را ذوالقروح نیز نامیده اند. گروهی از اهل تحقیق معتقدند که در انقره به مرض آبله مرده است و لقب ذوالقروح نیز بهمین مناسب بوده است. او را ملک ضلیل نیز می گفته اند وفاتش را از540 تا 566 میلادی نوشته اند دیوان وی نخستین بار در سال 1877 میلادی در پاریس طبع شده است. (از ریحانه الادب ج 1 ص 106) (اعلام المنجد)