معنی ثبر ثبر(اِ طِ) منع. بازداشتن از حاجت. (منتهی الارب). تثبیر، بدرنگ و بطوء داشتن، حبس، لعن، طرد. - ثبرقرحه، گشاده شدن ریش و آماس کردن آن. (از منتهی الارب)راندن، ناامید کردن، بازگشتن آب دریا. جزر، مقابل مدّ لغت نامه دهخدا