معنی تیغ برآوردن
- تیغ برآوردن(اِ دَ)
- تیغ علم کردن. (آنندراج). شمشیر برکشیدن. تیغ برکشیدن:
جائی که تیغ قهر برآرد مهابتت
ویران کند به سیل عدم جنت سبا.
سعدی.
مژگان تو تا تیغ جهانگیر برآورد
بس کشتۀ دل زنده که بر یکدگر افتاد.
حافظ.
، نورافشانی کردن. پرتو افکندن:
تیغ برآور هله ای آفتاب
نور ده این گوشۀ ویرانه را.
مولوی
