جدول جو
جدول جو

معنی تیزچنگی

تیزچنگی
(چَ)
استواری پنجه و تندی چنگال. (ناظم الاطباء) :
به تیزچنگی نباش راهمی مانی
به پنجه پنج کن این سود و گور تازه بجوی.
سوزنی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
چو گرگان به خونخواری و تیزچنگی.
(گلستان).
قوی به چنگ من افتاده بود دامن وصل
ولی چه سود که دولت به تیزچنگی نیست.
سعدی.
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا