جدول جو
جدول جو

معنی تیریه

تیریه(یَ)
بستو. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 500). این کلمه شبیه است به کلمه تیره که امروز در قزوین و پاره ای جاهای دیگر به دیگ سفالین گویند. (یادداشت بخطمرحوم دهخدا) :
کرد از بهر ماست تیریه خواست
زآنکه درویش بود عاریه خواست.
شهید (لغت فرس اسدی ایضاً)
لغت نامه دهخدا