جدول جو
جدول جو

معنی تیرگردانی

تیرگردانی(گَ)
آن است که چون چیزی گم شود اسامی حاضران بر دور پیاله نویسند و تیری در آن گذاشته افسون خوانند، تیر خود بخود به حرکت آمده بر نام دزد ایستد. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). و این تیرها را در تازی اقداح خوانند و قدح با ’قاف’ و ’دال’ و ’حای’ مهملتین بکسر، تیر قمار است که قماربازان دارند و آن ده تیر است و هر یکی را نامی معین... (آنندراج) :
از تو تا شد بزم روشن، خویش را گم کرده است
تیرگردانی کند چون شعلۀ جواله شمع.
فصاحت خان راضی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا