جدول جو
جدول جو

معنی تهمت کشیدن

تهمت کشیدن
(اِ تَ)
تحمل تهمت کردن. هموار کردن دروغ و بهتان بر خود:
صد رشک می برم به دماغ اسیر تو
در بزم باده تهمت ساغر زدل کشی.
امیری (از آنندراج).
دیده امشب همه شب تهمت دیدار کشید
مست حیرت شد و حسرت به رخ یار کشید.
زرکش (از آنندراج).
در بلای تو مرا چشم بلادیده فکند
می کشد تهمت اینکار دل و بی گنهم.
آصفی (از آنندراج).
رجوع به تهمت و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا