معنی تهم
- تهم(تَزْ)
- متغیر گردیدن و بدبوی شدن روغن و گوشت: تهم الدّهن و اللحم تهماً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بدبو شدن روغن و گوشت. (آنندراج) ، عاجز و متحیر گردیدن، ناخوش و ناگوار داشتن شتر چراگاه را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد) ، لاغر گردیدن شتر از گرما. (از اقرب الموارد)
