معنی تهالک تهالک (تَ) تهالک علی الفراش، بر بستر افتادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، خمان و چمان رفتن زن. (آنندراج) : تهالکت المراءه فی مشیتها، خمان و چمان رفت آن زن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا