معنی توقل توقل (تَ) بر کوه شدن. (تاج المصادر بیهقی). دور برشدن بز کوهی، بر کوه. (زوزنی). بر کوه برآمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ومن المجاز: توقل فی مصاعد الشرق. (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا