معنی توسع - لغت نامه دهخدا
معنی توسع
- توسع
(تَ) - فراخی کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (غیاث اللغات) (آنندراج). خلاف تضیق در امر و مکان. (از اقرب الموارد). فراخی نمودن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، فراخ نشستن در مجلس. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، تفسح و افزونی دادن در نفقه. (از اقرب الموارد) ، فراخ بودن. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، به مجاز تکلم کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، فراخی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا