واپژوهیدن. (زوزنی). بحث واپژوهیدن. کاویدن. (مجمل اللغهاز یادداشت بخط مرحوم دهخدا). بازکاویدن از چیزی، یقال: نقره و عنه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کاویدن چیزی. (آنندراج) (از اقرب الموارد) :... همان ندامت بیند که آن بازرگان لطیف طبع دید که در بدو حال بحث و تنقیر نکرد. (سندبادنامه ص 205) ، نرم کردن مرغ جای را تا بیضه نهد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نامیدن کسی را به نامی از نامهای آنها. (منتهی الارب). خواندن کسی را از میان قوم. (ناظم الاطباء). نامیدن کسی را از میان جماعتی. (از اقرب الموارد) ، بانگ کردن، و هو شبه الصفیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به مادۀ بعد شود، عیب کردن و به بدی ذکر کردن کسی، دانه برچیدن مرغ از اینجا و آنجا. (از اقرب الموارد)