عنکبوت را گویند. (برهان) (از ناظم الاطباء) (از اوبهی) (از فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج). تنند و تنندو و تننده. (فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج). و آنرا جولاه و جولاهه و جوله نیز گویند، زیراکه تننده است. (انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری). و آنرا کروتنه... و دیوپا نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری). بمعنی عنکبوت غلط است و تنندو صحیح است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). از: تند (تنیدن) + و (پسوند اتصاف). (از حاشیۀ برهان چ معین) : شها عنقای قاف فتح نصرت بود بر طاق ایوان تو تندو. شمس فخری (از فرهنگ جهانگیری). رجوع به تنند و تنندو و تننده و تنیدن شود