معنی تناوم تناوم(تَ خَیْ یُ) خویشتن فاخواب ساختن. (زوزنی). خویشتن را خوابیده نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بدروغ خود را خوابیده نمایاندن. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا