معنی تن آسایش تن آسایش (تَ یِ) راحت. استراحت. آسایش تن. آسودگی تن. تن آسائی: که تمکین اورنگ شاهی ازوست تن آسایش مرغ و ماهی ازوست. حافظ. رجوع به تن و تن آسائی و تن آسانی شود لغت نامه دهخدا