معنی تملیق تملیق(تَ خَزْ زُ) به ماله زمین شیارکرده را برابر کردن و دیوار را تابان گردانیدن بدان. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تملیس شود، با عصا زدن کسی را. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا