معنی تمقیق تمقیق(تَ) سختی و تنگی نمودن بر عیال خود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تنگ گرفتن نفقه بر عیال خود بر اثر فقر یا بخل. (از اقرب الموارد) ، بمنقار خورش دادن طائر بچه را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا