لذت یافتن. بهره و فایده یافتن. (ناظم الاطباء). تمتع بردن. نصیب یافتن: از ثمرات رأی در وقت آفت تمتعی زیادت نتوان یافت. (کلیله و دمنه). هرکجا که رویم اگرچه در خصب و نعمت باشیم بی دیدار تو تمتع و لذت نیابیم. (کلیله و دمنه). عابد از طعمه های لطیف خوردن گرفت... و از فواکه و مشموم و حلاوتها تمتع یافتن. (گلستان). و از ریعان جوانی تمتع نیافته. (گلستان). تمتع ز هر گوشه ای یافتم زهرخرمنی خوشه ای یافتم. سعدی. رجوع به تمتع و دیگر ترکیبهای این کلمه شود