کامل گردیدن. تمام شدن. بپایان رسیدن: مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم. سعدی (گلستان). مکن خانه برراه سیل ای غلام که کس را نگشت این عمارت تمام. سعدی (بوستان). تمام گشت و مزین شد این خجسته مکان به فضل و منت پروردگار عالمیان. سعدی. واصل زحرف چون و چرا بسته است لب چون ره تمام گشت جرس بی زبان شود. کلیم (از آنندراج)