چنگ درزدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات) (از آنندراج). اعتصام. (اقرب الموارد) ، خویشتن داشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خویشتن را نگاه داشتن و مجازاً بمعنی صبر و تحمل و وقار آمده. (غیاث اللغات) (آنندراج) : ما تماسک ان قال ذلک، ای ما ضبط نفسه و ما تمالک. (اقرب الموارد) : که هیچ آفریده را چندین حزم و خرد و تمالک و تماسک نتواند بود. (کلیله و دمنه). آواز او (شنزبه) چنان شیر را ازجای ببرد که عنان تمالک و تماسک از دست او بشد و راز خود بر دمنه بگشاد. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 70)