جدول جو
جدول جو

معنی تمارض کردن

تمارض کردن(اَچَ / چِ دَ)
خود را به بیماری زدن بی آنکه بیمار باشد. بر خویشتن بیماری بستن بی علت. اظهار بیماری کردن به دروغ
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با تمارض کردن

تماشا کردن

تماشا کردن
نگریستن و تمتع بردن از نگریستن، نظاره کردن
تماشا کردن
فرهنگ لغت هوشیار

تجارت کردن

تجارت کردن
داد و ستد کردن بازرگانی کردن بازرگانی کردن داد و ستد کردن معامله کردن
فرهنگ لغت هوشیار

تیمار کردن

تیمار کردن
با شال و قشو بدن اسب را مالش دادن و تمیز کردن، محافظت کردن، پرستاری کردن
تیمار کردن
فرهنگ فارسی عمید