کامل و تمام گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، تمام کردن چیزی را و استمرار کردن بر وی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تمام کردن. (زوزنی) ، به سی روز کامل شدن ماه. بپایان رساندن چیزی راو انجام دادن آن: تم علی صومک، ای امضه. (از اقرب الموارد) ، شکستن چیزی. (از ناظم الاطباء) ، سخت و صلب گردیدن. (ناظم الاطباء)