معنی تلع تلع(تَ صُ) برآمدن روز. (از اقرب الموارد) ، گسترده شدن چاشتگاه. (از اقرب الموارد) ، بیرون آوردن مرد سر را از آنچه درآن فروبرده است. (از اقرب الموارد) ، برون آوردن آهو سرش را از کنام. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا