معنی تلاطم کردن تلاطم کردن (اُ زَ دَ) برهم خوردن. شوریدگی کردن. آشوب کردن. شورش کردن: محیط تشنه لبیها چنان تلاطم کرد که کشتی دل ما را به آن کنار انداخت. تنها (از آنندراج) لغت نامه دهخدا