جدول جو
جدول جو

معنی تلاطم کردن

تلاطم کردن
(اُ زَ دَ)
برهم خوردن. شوریدگی کردن. آشوب کردن. شورش کردن:
محیط تشنه لبیها چنان تلاطم کرد
که کشتی دل ما را به آن کنار انداخت.
تنها (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا