بیعانه گرفتن، به کرانه رسانیدن کشتی و بستن کشتی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بازداشتن کسی بر کنارۀ دریا. (تاج المصادر بیهقی). بند کردن و بازداشتن، بجایی آمدن که باد کم گذرد، پیش آمدن، نگریستن، یقال کلاء فیه، ای نظر فیه متأملاً. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سلف دادن در طعام. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). رجوع به تکلئه شود