معنی تقمش تقمش (تَ بَهَْ هَُ) خوردن چیزی را که یافته شود اگرچه زبون و هیچ کاره باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا