جدول جو
جدول جو

معنی تقماق

تقماق
(تُ)
میخکوب که بعضی مردم هند آن را میخچو گویند. (غیاث اللغات). در فرهنگ ترکی میخکوب وتبرتقماق نیز گویند و تخماق به خای معجمه، بجای قاف اول ظاهراً لهجۀ بعضی است. (آنندراج) :
تا بند نگردد بزمین اول میخ
تقماق بفرقش نتوان محکم زد.
یحیی کاشی (از آنندراج).
رجوع به تبر تخماق و تخماق شود
لغت نامه دهخدا