جدول جو
جدول جو

معنی تقرر

تقرر
(تَ)
بر قرار گرفتن. (تاج المصادر بیهقی). قرار گرفتن. (زوزنی) (غیاث اللغات) (آنندراج) (از اقرب الموارد). استقرار و استحکام واثبات و استواری و اقرار و بند و بست. (ناظم الاطباء) ، بر پای خود کمیز انداختن شتر، ستبر گردیدن کمیز از خوردن علف خشک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا