جدول جو
جدول جو

معنی تعیین کردن

تعیین کردن
(دُ دَ کَ دَ)
معین و مشخص نمودن و هر نیز نمودن. (ناظم الاطباء) : آنگاه مثال داد تا روزی مسعود و طالعی میمون برای حرکت او تعیین کردند. (کلیله و دمنه).
کردم از جغد طلب نسخۀ گمنامان را
گر شود یافته تعیین تو خواهم کردن.
واله هروی (از بهار عجم).
ز قید عشقم آزادی اسیری تا ابد نبود
چو بهر عاشقی حکم ازل کرده است تعیینم.
اسیری (ایضاً)
لغت نامه دهخدا