جدول جو
جدول جو

معنی تعیط

تعیط(بَ هََ)
درازگردن شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سالهاباردار نگردیدن شتر ماده یا زن بی آنکه نازاینده باشد. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، جوش زدن سنگ و چوب و آب مانند برآمدن از آن و ستبر گردیدن و یا روان شدن آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خشم گرفتن مرد. (از اقرب الموارد) ، فریاد کردن و خروشیدن متکبر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فراهم آمدن و آواز دادن قوم، او التعیط صیاح الاشر. (از اقرب الموارد) ، روان شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا