معنی تعلق کردن تعلق کردن(کَ دَ) پیوستگی. توجه کردن. روی آوردن: ز هست و نیست، خداوند هست و نیست، بری است بدین دو، خلق تعلق کند، نه خالق بار. ناصرخسرو. من به اعتماد تو تعلق به گواهی درخت کردم. (کلیله و دمنه). رجوع به تعلق و دیگر ترکیبهای آن شود لغت نامه دهخدا