جدول جو
جدول جو

معنی تعقیل

تعقیل(بُ)
بسیار عقال بر پای اشتر بستن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). بستن وظیف و ساق شتر را بهم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، عاقل گردانیدن کسی را و منسوب کردن او را بسوی عقل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). عاقل گردانیدن کسی را، بالغ شدن پسر جوان. (از اقرب الموارد) ، برآوردن مو، غوره را. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). غوره برآوردن تاک. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا