جدول جو
جدول جو

معنی تعصب کردن

تعصب کردن(نَ یَ تَ)
جانب داری کردن. طرفداری شدید کردن. حمایت بدون چون و چرا کردن. عصبیت کردن:
گفت ای مردک خدا در حق تو چندان لطف نکرده است که تو در حق خانه او چنین تعصب می کنی. (منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلن ص 147). رجوع به تعصب شود
لغت نامه دهخدا