جدول جو
جدول جو

معنی تعدی کردن

تعدی کردن
(نَکَ دَ)
ستم کردن. ستمگری. ظلم کردن. زورآوری و سختگیری کردن. درازدستی کردن: در منازعتی که میرفت میان بختیار و عضدالدوله، بی ادبیها و تعدی ها و تهورها کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 191). خداوند آنچه بایست فرمود در آن تعدی که وی کرد. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 636). تا تعدی نکند از نفسی بیشتر. (تفسیر ابوالفتوح ج 1 ص 272). فلان عامل را که فرستاده بولایت تعدی نکندی. (مجالس سعدی ص 22). و رجوع به تعدی شود
لغت نامه دهخدا