هم پشتی کردن. یاری نمودن. مددکاری نمودن: ابوعلی همچنان به شعار دعوت نوح تظاهر می نمود و در ولایات خویش خطبه و سکه بنام او می کرد. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 112). مشایخ بخارا بر عقب او بفرستاد و تضرعها بسیار نمود و او را با مقر ملک خویش خواند و به طاعت و متابعت او تظاهر نمود. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 185). به طاعت او تظاهر نمود و از صدق موالات در انتظار وصول رایات او اعلام داد. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 262) ، در اصطلاح امروز ظاهرسازی کردن. نمودن چیزی را بی آنکه او را اصلی باشد. و رجوع به تظاهر شود