خیال کردن و توهم کردن. (از ناظم الاطباء). پنداشتن. گمان بردن. (یادداشت مرحوم دهخدا) : نه سخن گفتن نباشد هرچه آن را نشنوی این چنین در دل تصور مردم شیدا کند. ناصرخسرو. تا نه تصور کنی که بی تو صبورم هر نفسی میزنم ز بازپسین است. سعدی. چند خرامی و تکبر کنی دولت پارینه تصور کنی. (گلستان). دور نباشد که خلق روز تصور کنند گر بنمایی بشب طلعت خورشیدوار. سعدی