در چیزی درآمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). داخل شدن چیزی در چیزی دیگر و از این معنی است: ’تشیم الحریق القصب’. (از اقرب الموارد). آتش بجایی درشدن. (تاج المصادر بیهقی) ، درآمدن پیری. (از منتهی الارب) (آنندراج). برآمدن پیری بر کسی. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) ، مانند پدر شدن در خوی و طبیعت و در شکل و روش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)