بمعنی تشنه جگر است که کنایه از اشتیاق باشد. (برهان). تشنه جگر. (مجموعۀ مترادفات) (ناظم الاطباء) : خاقانیا نه تشنه دلانند زیر خاک کاریز دیده بی نم خونین چه مانده ای. خاقانی. به شیران مده نوشداروی معنی ز تشنه دلان ناشتایی طلب کن. خاقانی. از تو نشایدکه بدین سان روم تشنه دل از چشمۀ حیوان روم. امیرخسرو (از آنندراج)