معنی تشعث - لغت نامه دهخدا
معنی تشعث
- تشعث(اِ)
- پراکنده شدن و شاخ شاخ شدن. (تاج المصادر بیهقی). پراکنده و پریشان شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تفرق قوم. (از اقرب الموارد). و رجوع به تشعب شود، بر همدیگر نشستن موی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) ، گرفتن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : تشعث ماله، اخذه و منه: تشعث الدهر فلاناً. (اقرب الموارد) ، کم خوردن طعام. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، داخل کردن تشعیث در شعر. (از اقرب الموارد). و رجوع به تشعیث شود
لغت نامه دهخدا