جدول جو
جدول جو

معنی تسویر

تسویر(اِ قِ)
دست ورنجن پوشانیدن. (تاج المصادر بیهقی). یاره بر دست کسی نهادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دست بند پوشیدن. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). بر دیوار برآمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، باره بر دیوار قرار دادن. (از متن اللغه). باره برآوردن بر چیزی. (از اقرب الموارد) ، دیوار برآوردن بر گرد شهر. (از متن اللغه) (از المنجد). و رجوع به تسور و سوار و سور شود
لغت نامه دهخدا